خلاصه کتاب ماه و پروین – خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر

خلاصه کتاب ماه و پروین: خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر ( نویسنده زینت السادات موسوی، مهناز حیدری )

کتاب «ماه و پروین» روایتگر زندگی عاشقانه ای است که در بستر پرالتهاب انقلاب و دفاع مقدس شکل گرفت؛ خاطرات بانو خدیجه پرپینچی، همسر شهید سرافراز جلال ذوالقدر، که توسط زینت السادات موسوی و مهناز حیدری گردآوری و به قلم زینت السادات موسوی به نگارش درآمده است. این اثر ارزشمند، تصویری واقعی و ملموس از عشق، مقاومت و ایثار را در دل روزهای دشوار جنگ تحمیلی ارائه می دهد. «ماه و پروین» فراتر از یک خاطره نگاری صرف، زندگی نامه ای داستانی است که ابعاد عمیق انسانی و عاطفی دوران جنگ را از منظر یک همسر فداکار به تصویر می کشد. این کتاب نه تنها به زندگی یک شهید بزرگوار می پردازد، بلکه نقش حیاتی و صبورانه زنان در پشتیبانی از جبهه ها و تحمل بار سنگین فراق را نیز برجسته می سازد.

خلاصه کتاب ماه و پروین - خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر

دریچه ای به «ماه و پروین»

کتاب «ماه و پروین» اثری برجسته در حوزه ادبیات پایداری محسوب می شود که با ظرافتی خاص، خاطرات بانو خدیجه پرپینچی، همسر شهید جلال ذوالقدر را از زمان آشنایی تا شهادت همسرش، در قالب یک روایت داستانی جذاب و خواندنی، به مخاطب عرضه می کند. نویسندگان این اثر، زینت السادات موسوی و مهناز حیدری، با تلفیقی از مصاحبه های دقیق و افزودن عناصر داستانی، توانسته اند روایتی منسجم و پرکشش از زندگی یک زن در دوران حساس انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خلق کنند.

این کتاب تنها به وقایع تاریخی اکتفا نمی کند، بلکه به ابعاد عمیق انسانی و عاطفی جنگ می پردازد. «ماه و پروین» از عشق پاک میان یک زوج جوان، دلشوره های انتظار، سختی های زندگی در غیاب رزمنده و در نهایت، شوک و پایداری پس از شهادت سخن می گوید. اهمیت این اثر در آن است که با تمرکز بر زندگی یک خانواده معمولی در قزوین و شهر صنعتی البرز، به خوبی نشان می دهد که چگونه جنگ، با تمام ابعاد بیرونی و درونی اش، بر تک تک افراد جامعه، به ویژه همسران و مادران شهدا، تأثیر گذاشته است. این کتاب، گواهی است بر شجاعت، صبر و ایمانی که زنان این مرز و بوم در مسیر حفظ ارزش های انقلاب و دفاع مقدس از خود نشان دادند و نقشی بی بدیل در ماندگاری این میراث ایفا کردند.

درباره شهید جلال ذوالقدر و بانوی راوی، خدیجه پرپینچی

شهید جلال ذوالقدر در مهرماه سال ۱۳۳۸ در یکی از روستاهای توابع شهرستان تاکستان قزوین چشم به جهان گشود. او در دوران جوانی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و با روحیه ای ایثارگرانه و مسئولیت پذیر، در جبهه های حق علیه باطل حضور فعال داشت. شهید ذوالقدر در عملیات های مختلفی شرکت کرد و سرانجام در اسفندماه سال ۱۳۶۳، در سن ۲۵ سالگی، در منطقه عملیاتی ام الرصاص عراق، بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمد. حاصل ازدواج او با بانو خدیجه پرپینچی، دختری بود که پس از شهادت پدر، یادگار آن عشق آسمانی باقی ماند.

بانو خدیجه پرپینچی، راوی اصلی کتاب «ماه و پروین»، نمادی از صبر، مقاومت و ایثار در میان همسران شهدا است. او از دوران کودکی و نوجوانی خود در روستایی ساده و سپس در قزوین، تا زمان آشنایی با شهید ذوالقدر و آغاز زندگی مشترکشان، به تفصیل سخن می گوید. خدیجه پرپینچی در کنار مسئولیت های همسری و مادری، با درک شرایط جنگ و وظیفه همسرش در جبهه ها، با تمام سختی ها و دلتنگی ها کنار آمد و همواره پشتیبان معنوی شهید بود. خاطرات او، نه تنها به زندگی شخصی شان می پردازد، بلکه بستری تاریخی از شهر قزوین، فعالیت های سپاه در آن دوران و حال و هوای انقلابی و دفاع مقدسی را نیز به خوبی ترسیم می کند. نقش بانو پرپینچی به عنوان راوی این خاطرات، اهمیت ویژه ای دارد؛ چرا که او با بیانی صادقانه و عمیق، تجربیات دست اول خود را از یک زندگی مشترک کوتاه اما پربار با یک رزمنده و سپس رویارویی با فاجعه شهادت و ادامه زندگی پس از آن، برای نسل های بعد به یادگار گذاشته است.

مروری بر فصول کتاب ماه و پروین: از آشنایی تا شهادت

کتاب «ماه و پروین» در قالب بیست فصل، بدون شماره گذاری و با عناوین جذاب، داستان زندگی خدیجه پرپینچی و شهید جلال ذوالقدر را روایت می کند. این فصول، خواننده را گام به گام با فراز و نشیب های زندگی این زوج همراه می سازد و ابعاد مختلفی از عشق، مقاومت و ایثار را به نمایش می گذارد.

پند و اندرز دوستانه: آغاز یک دلدادگی

خاطرات با معرفی شخصیت خدیجه پرپینچی آغاز می شود؛ دختری زبروزرنگ و سرزبان دار که بر خلاف خواهر بزرگترش اشرف، همیشه در چشم بوده و این ویژگی ها گاهی کار دستش می داد. در این فصل، خواننده با فضای ساده و صمیمی خانواده خدیجه آشنا می شود. این قسمت به خوبی روحیات و ویژگی های اولیه بانو پرپینچی را تشریح می کند و زمینه را برای ورود جلال ذوالقدر به زندگی او فراهم می سازد. در واقع، این فصل، دریچه ای به دنیای درونی راوی می گشاید و به مخاطب امکان می دهد تا با او همذات پنداری کند.

ارمغان نامه: نخستین گام های یک انتخاب

داستان دلدادگی با ورود نامه ای از جلال ذوالقدر آغاز می شود. جلال، که یکی از همکاران خدیجه در سپاه شهر صنعتی البرز قزوین بود، پیش از عزیمت به مأموریت میمک در جبهه جنوب، نامه ای برای خدیجه می نویسد و در آن به خواستگاری می پردازد. این نامه از طریق دو تن از خواهران سپاهی به دست خدیجه می رسد. این بخش، شوک اولیه و در عین حال حس کنجکاوی خدیجه و خانواده اش را به تصویر می کشد. واکنش مادر خدیجه به این خبر، تنها یک جمله بود: «تا قسمت کجا باشد، خانم خانم ها!» که خدیجه را در هاله ای از ابهام و سرگردانی فرو می برد.

گوشت را به خواستگاری بفرست: دیدار و تصمیم

تنها یک هفته پس از ارسال نامه خواستگاری، خدیجه به طور غیرمنتظره ای جلال را در راهروی سپاه شهر صنعتی البرز ملاقات می کند. این دیدار ناگهانی، هر دو را غافلگیر و مبهوت می سازد. خدیجه که از خجالت و اضطراب زبانش بند آمده بود، بدون سلام و احوالپرسی از صحنه می گریزد. اما غروب همان روز، مادرش خبر می دهد که خواهر و مادر جلال برای خواستگاری آمده اند. با وجود اینکه خدیجه هنوز جواب نامه را نداده بود، خانواده جلال برای خواستگاری رسمی قدم پیش می گذارند. در پی آن، مادر و دایی رضا برای تحقیق به سراغ فرمانده سپاه شهر صنعتی البرز می روند و فرمانده با قاطعیت و تمجید فراوان، جلال را جوانی بی نظیر معرفی می کند. بدین ترتیب، قرار می شود سه روز بعد مراسم خواستگاری رسمی و بله بران برگزار شود. در این جلسه، جلال و خدیجه برای اولین بار به طور خصوصی صحبت می کنند و تصمیم می گیرند که برای شناخت بیشتر، افکار و ملاک های زندگی خود را مکتوب کنند و نامه نگاری های بیشتری داشته باشند.

زندگی ساده روستایی: ریشه ها و گذشته خدیجه

بر اساس قرار قبلی برای نامه نگاری، خدیجه در نامه ای بلندبالا برای جلال، از دوران کودکی خود در روستایی ساده و بی تکلف می نویسد. این فصل، به توصیف زندگی روستایی و فضای بکر و معصومانه آن می پردازد و ریشه های شخصیتی خدیجه را در بستر فرهنگی و اجتماعی روستا ریشه یابی می کند. این بخش، عمق بیشتری به شخصیت راوی می بخشد و خواننده را با پیشینه او آشنا می سازد.

مشق کودکی و تب نوباوگی: دوران رشد و بلوغ

این فصول، ادامه روایت خدیجه از دوران کودکی و نوجوانی اوست. در این بخش ها، مراحل شکل گیری شخصیت خدیجه، تجربیات اولیه او در مدرسه و جامعه، و همچنین آرزوها و رؤیاهای یک دختر نوجوان در آن دوران، به خوبی بیان می شود. این روایت ها به جلال کمک می کند تا شناخت عمیق تری از همسر آینده اش پیدا کند و خواننده نیز با زوایای پنهان تر زندگی راوی آشنا می شود.

کوچه های ناآرام قزوین و هوای انقلاب: در متن حادثه

همزمان با روایت زندگی شخصی خدیجه، داستان وارد بستر تاریخی دوران انقلاب اسلامی در شهر قزوین می شود. این فصل، تأثیر وقایع انقلاب بر زندگی مردم و خانواده خدیجه را به تصویر می کشد. تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر تصمیمات و زندگی شخصیت ها اثرگذار بوده و این بخش به خوبی آن فضا را بازسازی می کند. شهر قزوین در آن سال ها، مانند بسیاری از شهرهای ایران، شاهد فعالیت های انقلابی گسترده ای بود و این فصل، بخشی از آن حال و هوای پرشور را منعکس می سازد.

همه چیز لطف خداست: پیوندها و برکات

در این فصل، داستانی فرعی اما مرتبط با زندگی خدیجه روایت می شود: خواستگاری خواهرش اشرف، از مرتضی جوادی منش، یک پاسدار جوان و با ایمان. این رویداد، نشان از پیوندهای عمیق خانوادگی و گسترش فضای ایمانی در خانواده دارد. در ادامه، مراسم عقد خدیجه و جلال در جماران و با حضور و دعای خیر امام خمینی (ره) برگزار می شود. سادگی و برکت این مراسم و نصایح پدرانه امام، نقطه عطفی در زندگی مشترک آن هاست که به زیبایی در این بخش توصیف شده است.

زندگی جاریست: آغاز مشترک

پس از مراسم عقد پربرکت، زندگی مشترک خدیجه و جلال در کمال سادگی و عشق، در دو اتاق از خانه پدری جلال آغاز می شود. این فصل، به شیرینی های روزهای ابتدایی زندگی مشترک، تلاش برای ساختن آینده ای روشن و امیدهای مشترک این زوج جوان می پردازد. سادگی زندگی و پایداری بر اصول اخلاقی و مذهبی، از ویژگی های بارز این دوره است که با جزئیات ملموس به تصویر کشیده شده است.

روزگاری بر مراد و مگیر از من نگاهت را: شیرینی های با هم بودن

این فصول به روایت لحظات شیرین و عمیق زندگی مشترک خدیجه و جلال می پردازند؛ روزهایی که سرشار از عشق، تفاهم و آرامش بود، پیش از آنکه جلال برای مأموریت های طولانی مدت به جبهه عزیمت کند. این بخش ها، عمق رابطه عاطفی میان این دو را نشان می دهد و به خواننده فرصت می دهد تا با ابعاد شخصی تر و دلنشین تر زندگی آن ها آشنا شود. این توصیفات، درک بهتری از ارزش آنچه که قرار است با شهادت جلال از دست برود، به دست می دهد.

بار سفر: دلشوره های یک همسر

یک شب، جلال خبر می دهد که قرار است برای مأموریت به جبهه برود. این خبر، سرمایی غیرمنتظره و شوکی عمیق برای خدیجه به همراه دارد، به ویژه که او در آن زمان باردار بود. با وجود دلشوره ها و مقاومت های اولیه، خدیجه با درک وظیفه و رسالت همسرش، در نهایت با رضایت قلبی، او را راهی جبهه می کند. این بخش، به خوبی تضاد میان عشق زمینی و مسئولیت الهی را به تصویر می کشد و لحظه وداع پر از اضطراب و نگرانی های یک همسر باردار را با جزئیات حس می شود.

لبخند بزن ستاره: روزهای انتظار

با عزیمت جلال به جبهه، روزهای طولانی انتظار برای خدیجه آغاز می شود. او اولین سالگرد عقدشان را به تنهایی و بدون حضور جلال سپری می کند. این فصل، به دلتنگی ها، نگرانی ها و احساسات یک همسر جوان در انتظار بازگشت رزمنده می پردازد. توصیف گذران روزها، هرچند پر از سختی و دلواپسی، اما با امیدی وصف ناپذیر به بازگشت جلال همراه است. این بخش به خوبی، رنج پنهان و صبر بی نظیر همسران رزمندگان را بازتاب می دهد و بر ابعاد روان شناختی انتظار تأکید دارد.

«آن شب جلال به هر قیمتی بود رضایتم را کسب کرد. سختگیری من هم بیخودی بود. با خودم گفتم خیلی ها به جبهه می روند و سالم و سلامت به آغوش خانواده هایشان برمی گردند. جلال هم یکی از آن ها! الحق والانصاف اگر تمام مادران و همسران رزمنده ها مثل من باشند که جبهه خالی می ماند! می رود و خیلی زود برمی گردد. مثل دفعه های پیش! همان وقت ها که هنوز همدیگر را نمی شناختیم!»

به سوی آسمان: خبر شهادت

داستان به اوج خود می رسد. یک روز نزدیک غروب، دو تن از همکاران قدیمی خدیجه از سپاه شهر صنعتی البرز، که همان ها نامه خواستگاری جلال را آورده بودند، به دیدارش می آیند. با مقدمه چینی های تلخ و جملاتی مانند «تو هم بگو انا لله و انا الیه راجعون!» خبر شهادت جلال را به او می دهند. خدیجه ابتدا دچار شوک، انکار و سپس فروپاشی روحی می شود. اتاق دور سرش می چرخد و او نمی تواند این واقعیت تلخ را بپذیرد. لحظه دریافت خبر، با جزئیات تکان دهنده ای روایت می شود که عمق فاجعه را برای خواننده ملموس می سازد.

نامه آخر و صدای اذان پدر: اوج دلتنگی

پس از شنیدن خبر شهادت، خدیجه بی قرار و آشفته، با فریاد و هق هق گریه، حقیقت را می پذیرد. او مادر جلال را صدا می زند و با زبانی پر از درد، شهادت تازه داماد و پدر فرزندش را فریاد می کند. سپس با عجله چادر به سر کرده و به سمت معراج شهدای قزوین حرکت می کند. در معراج، در میان شش تابوت پیچیده در پرچم سه رنگ، تابوت جلال را می یابد. ملحفه را کنار می زند و با چهره آرام و ملیح همسرش مواجه می شود. پیشانی بند زرد او که حالا گُلی شده بود، دست های چفت شده روی سینه و حلقه ای خونی دور انگشتش که نشان ازدواجشان را حفظ کرده بود، صحنه ای دلخراش و فراموش نشدنی را رقم می زند. این بخش به اوج دلتنگی و مواجهه با حقیقت شهادت می پردازد.

مرهم دل سوخته، تلخ و شیرین، کرامتی که تمام نمی شود: پس از پرواز

فصول پایانی کتاب به ادامه زندگی خدیجه و فرزندش پس از شهادت جلال می پردازد. این بخش ها، مروری است بر فراز و نشیب ها، غم ها و دلخوشی های باقیمانده، تلاش برای ساختن دوباره زندگی با یاد و خاطره شهید، و پیام های ایثار و پایداری که از این شهادت به یادگار مانده است. این فصول، نمادی از استقامت زنان در دوران پس از جنگ و نقش شهادت در تداوم راه و ارزش های انقلاب اسلامی است.

چرا «ماه و پروین» اثری خواندنی است؟

کتاب «ماه و پروین» به دلایل متعددی اثری شایسته مطالعه و تأمل است و فراتر از یک خاطره نگاری ساده، ارزش های گوناگونی را به مخاطب ارائه می دهد:

  • ارزش مستند و تاریخی: این کتاب به دلیل ارائه روایتی دست اول از زندگی یک شهید و همسرش در دوران انقلاب و دفاع مقدس، دارای ارزش مستند و تاریخی بالایی است. جزئیات زندگی روزمره، حال و هوای جامعه، و تأثیر وقایع بزرگ بر زندگی افراد، این کتاب را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تاریخ معاصر و علاقه مندان به فهم دقیق تر آن دوران تبدیل می کند.
  • ابعاد عاطفی و انسانی داستان: «ماه و پروین» به زیبایی هرچه تمام تر، ابعاد عاطفی و انسانی جنگ را به تصویر می کشد. داستان عشق، دلدادگی، انتظار، وداع و در نهایت شهادت، با احساسات عمیقی آمیخته شده که به خواننده اجازه می دهد با شخصیت ها ارتباطی عمیق برقرار کرده و رنج ها و شادی های آن ها را حس کند. این کتاب نشان می دهد که در پس هر شهادتی، زندگی، آرزوها و عشق های بزرگی نهفته است.
  • نمونه ای درخشان از ادبیات پایداری: این اثر با توجه به کیفیت نگارش، عمق محتوا و تأثیری که بر مخاطب می گذارد، یکی از نمونه های موفق و درخشان در ژانر ادبیات پایداری محسوب می شود. «ماه و پروین» با روایتی صادقانه و بدون شعارزدگی، پیام های ایثار و مقاومت را منتقل می کند و ارزش های والای دوران دفاع مقدس را زنده نگه می دارد.
  • تأمل در نقش زنان در دفاع مقدس: یکی از مهمترین ویژگی های این کتاب، برجسته سازی نقش بی بدیل و اغلب نادیده گرفته شده زنان در دوران دفاع مقدس است. بانو خدیجه پرپینچی نمادی از هزاران زن ایرانی است که با صبر، شجاعت و فداکاری، بار سنگین انتظار، تربیت فرزندان، و مدیریت زندگی را در غیاب همسرانشان بر عهده داشتند. این کتاب، به خواننده کمک می کند تا به درک عمیق تری از مقاومت و پایداری این شیرزنان دست یابد.
  • ترغیب به همذات پنداری و تفکر: داستان «ماه و پروین» به گونه ای روایت شده که خواننده را به همذات پنداری با شخصیت ها و تأمل در مفاهیم عمیق زندگی، عشق، وظیفه و مرگ فرامی خواند. این کتاب، فرصتی است برای بازخوانی ارزش های انسانی و معنوی که در دوران سخت جنگ، تجلی یافتند و راهگشای نسل های آینده هستند.

اطلاعات تکمیلی و نسخه صوتی

کتاب «ماه و پروین: خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر» توسط زینت السادات موسوی به نگارش درآمده و چاپ اول آن در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سوره مهر در ۱۸۸ صفحه و قطع رقعی، با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه منتشر شده است.

علاوه بر نسخه چاپی، این کتاب ارزشمند در قالب کتاب صوتی نیز منتشر شده است. نسخه صوتی «ماه و پروین» به همت گروه فرهنگی سماوا و با روایت دلنشین زهرا سادات خلیلی، تجربه ای متفاوت و عمیق از شنیدن این خاطرات را برای علاقه مندان فراهم می کند. شنیدن این روایت با صدای راوی، حس نزدیکی بیشتری با وقایع و احساسات شخصیت ها ایجاد کرده و امکان دسترسی آسان تر به این محتوای گرانبها را برای طیف وسیع تری از مخاطبان، به ویژه در هنگام رانندگی یا انجام فعالیت های روزمره، فراهم می آورد. قیمت نسخه صوتی این کتاب ۱۲۰,۰۰۰ تومان است.

ویژگی جزئیات
نام کتاب ماه و پروین: خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر
نویسنده زینت السادات موسوی
مصاحبه و گردآوری زینت السادات موسوی، مهناز حیدری
ناشر چاپی انتشارات سوره مهر
سال انتشار (چاپ اول) ۱۳۹۹
تعداد صفحات ۱۸۸ صفحه
قطع رقعی
شابک ۹۷۸۶۰۰۰۳۳۵۰۹۰
ناشر صوتی گروه فرهنگی سماوا
راوی نسخه صوتی زهرا سادات خلیلی
مدت زمان نسخه صوتی ۴ ساعت و ۴۷ دقیقه

سخن پایانی

«ماه و پروین: خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر» کتابی است که فراتر از یک شرح حال صرف، داستانی از عشق، ایثار، صبر و مقاومت را در قلب دوران پرالتهاب انقلاب و دفاع مقدس روایت می کند. این اثر نه تنها به معرفی شهید سرافراز جلال ذوالقدر و زندگی پربرکت او می پردازد، بلکه نقش محوری و فراموش نشدنی بانو خدیجه پرپینچی، همسر وفادار و صبورش، را در این برهه حساس تاریخ برجسته می سازد. از آشنایی در کوران حوادث انقلاب تا وداع های جبهه و در نهایت رویارویی با خبر شهادت، هر صفحه از این کتاب مملو از احساساتی عمیق و درس هایی گرانبهاست.

این روایت، فرصتی است برای نسل امروز تا با ابعاد انسانی و عاطفی جنگ، از دریچه نگاه یک همسر شهید آشنا شوند و قدردان فداکاری هایی باشند که زیربنای امنیت و آرامش کنونی کشور است. مطالعه کامل این کتاب، چه به صورت چاپی و چه در قالب نسخه صوتی، به تمامی علاقه مندان به ادبیات پایداری، تاریخ دفاع مقدس و کسانی که به دنبال داستان هایی الهام بخش از عشق و وفاداری هستند، قویاً توصیه می شود. یاد شهدای سرافراز و پایداری همسرانشان همواره ماندگار خواهد بود و «ماه و پروین» سندی ارزشمند برای تداوم این یاد و نام است.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب ماه و پروین – خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب ماه و پروین – خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر"، کلیک کنید.